تابناک فارس به نقل از فارس: با گام هایی به نیت رستگاری رهسپار می شوم. گام هایی که از تلاطم درون بر میخیزد و به واژگونههای بیرون میآویزد.
آن گلدستههای مقدس که از هر سو آنها را بنگری، خیالت آرام میشود و دلت قرص و محکم.
حالا رسیده ام مقابل گنبد و گلدسته های فیروزه ای که بیش از هر زمان مرا به خاطره های دور میبرد. خاطرههایی از جنس نجوا با امامزادهای به عظمت تاریخ.
وسط صحن با آن فوارههای دلاویز، نمایی از خلوص و تطهیر را نمایان میکند.
داخل می شوم و اذن ورود می خوانم. ضریح را که در مقابل قرار دارد، از نظر میگذرانم، آرام آرام با قدم هایی که هنوز مبهوت است .
اطراف ضریح همه به صف شده اند. با فاصله یا بی فاصله، با حرفهایی که فقط خودشان میدانند و اکنون که جایی امن برای پهن کردن سفره دل یافتهاند، چرا دریغ کنند و دریغ شوند؟
دستانم با ضریح تلاقی میکند، تماسی آکنده از شور مهرورزی. اینجا همان جایی است که بارها دل شکسته و دلتنگ آمدهایم و هر بار سبکبال و سبک خاطر بازگشتهایم.
با خود می گویم: مگر چند ساله ای؟ یا دنیا کوچک شده است یا تو هزاران ساله گشتهای؟
نکند قرنها باشد که انسانها و اندوه شان را در برگرفتهای؟ نکند قرنها باشد که حاجت ها را شنیده ای؟
به راستی این امامزاده شریف در کدام دالان تو در توی زمان صدای زائران را شنیده است؟ همان صدایی که هنوز از پنجره ضریح به گوش میرسد.
از ضریح نمیتوان جدا شد، حس نابی که در این لحظه جریان دارد دل را از تلاطم به تواضع وامیدارد و چنان سکون و سکوتی را تجربه میکنی که دقایقی از دنیا و مافیها کنده میشوی و به جای آن آکنده و لبریز نشاطی که از معرفت درون، سرچشمه میگیرد.
از ضریح نمیتوان جدا شد اما زائران دیگر را هم نمیتوان به انتظار گذاشت...گوشهای، کنجی، قرارگاهی مییابم . مفاتیح در دستانم رمزگشایی میکند و مسیر را نشان میدهد.
ای که مرا خواندهای راه نشانم بده
در کنار فضای ملکوتی حرم شاهچراغ، آیینهکاری سقف و دیوارها نیز چشمنوازی میکند. نوری که از برکت فرزندِ امام موسی کاظم(ع) در فضا جاری است، هر زائری را حیران میکند.
از داستان شنیدنی شناسایی حرم در زمان امیر عضدالدوله دیلمی تا حرکت در محضر امام رضا(ع)، که از احمدابنموسی(ع) امین ولایت ساخت.
و ضریح و بارگاهش که به فرموده رهبرمان "سومین حرم اهل بیت" ایران اسلامی است.
و به راستی ماوای عاشقان و دلدادگان است، همین که پس از تشرف، دلآسوده میشویم یعنی مکانی امن برای نجوا یافتهایم. سومین حرم اهل بیت هر بار میزبان میشود و گروه گروه از هر قشر، زائران را از هر گوشه ایران یا کشورهای دیگر پذیرا میشود.
شیراز با نام و نشانش، اعتبار یافته و در سالروز شهادتش خاضعانه در سکوت غرق میشود.
آرام از مسیری که آمدهام بازمیگردم، به نیت اینکه وجودم را سامان بخشیده باشد و مگر از زیارت چه میخواهیم؟ غیر از خانه تکانی روح و جان.