به گزارش تابناک ایلام ،دراین یادداشت آمده است:مساجد از ابتدای شکل گیری نظام اسلامی بعنوان
اصلی ترین پایگاه اجتماعی مورد توجه و استفاده قرار گرفته و اتحاد و
انسجام امت اسلامی از این مکان مقدس در اقصی نقاط دنیا نشات گرفته است.
مکان
های مقدس مانند کلیسا نیز همین نقش را برای دیگر ادیان بر عهده داشته و
تا زمانی که این پایگاههای مذهبی و اجتماعی کارکرد اصلی خود را داشته
باشند جامعه از یک اتحاد، همدلی و همفکری قابل قبولی برخوردار است به
گونهای که اهمیت و نقش آن بر کسی پوشیده نیست.
اما از چند سال پیش و از
همان زمانی که جریان انحراف در کشور شکل گرفت و نوک پیکان این جریان مسائل
مذهبی بود، خالی شدن مساجد و کمرنگ شدن مراسم مذهبی و دینی در کشور در
مساجد در دستور کار قرار گرفت و در این راستا بودجه هنگفتی هزینه شد.
اصلی
ترین هدف مغزهای متفکر و دست های پشت پرده این مکر خباثت آلود، خالی
نمودن مساجد و در مرحله بعد گسستن اتحاد مردم از معنویت بود و با ترویج
فعالیت های بوته ای و گروهکی منفک از هم چون فلسفه وجودی فرقه ضاله ی
حجتبه با فعل خود سعی در ترویج اسلام ستیزی و ریاکاری داشتند و دارند.
هیات
مذهبی و مواکب کوچک پرتعداد در سطح شهرها و روستاها در ایام محرم و صفر و
ایام شهادت ائمه معصوم (ع) راهاندازی شدند و همچون سراب عدهای را مشغول
خود داشتند.
افرادی که این موکبها و یا هیاتهای مذهبی را راهاندازی
میکنند بعضا افراد مورد وثوقی نیستند و چنانچه هر چه سریعتر چاره جویی
نشود و از چهره شهر برچیده نشوند مردم از تنها پایگاه اجتماعی مسلمانان
(مساجد) که همانا از سیاست زدگی نسبتا بدور هستند، دوری گزیده و فاصله می
گیرند.
اینها مسجد ضرار و همان بنایی هستند که منافقان در مدینه ساختند
و بدستور پیامبر(ص) ویران شد، بهانه سازندگان ضرار، عدم امکان حضور در
مسجد قبا برای بیماران و گرفتاران در شبهای بارانی و زمستانی و هوای سرد،
به سبب دوری راه بود ولی پیامبر دستور داد این مسجد را که طبق آیه 107 سوره
توبه به ضرار معروف شد، ویران کنند و آتش بزنند.
امروزه مساجد ضرار که
همانا به همان بهانه دوری و عدم دسترسی سریع و سهل الوصول به مساجد و سردی
هوا و یا گرمای هوا ساخته میشوند، مساجد الهی اصلی را تحت شعاع قرار داده
اند و نیاز است این بناهای آنی سرشار از نفاق و تفرقه که در سطح جامعه
کم نیستند برچیده شوند و مردم به ریسمان الهی چنگ بزنند و به آغوش امن
مساجد خدایی برگردند.
و اما چگونه مساجد خالی میشوند؟
1-بی تردید
اصلی ترین دلیل خالی ماندن مساجد، نگاه ریا کارانه و از سر دروغ و نیرنگ به
اسلام است برگزاری مراسم عزاداری برای ابا عبدالله الحسین(ع) باید در
حسینیه یا مسجد برگزار شود و کشاندن آن به خیابان ها و کوچه های شهر صرفا
ضربه به اصل اسلام است و با هدف صورت میگیرد.
وقتی در یک محله مسجدی
ظرفیت پذیرش بیش از هزار نفر را دارا می باشد چه الزامی است که باید سر هر
کوچه ای موکبی برپا شود و برخی برای گذراندن وقت خود تا نیمه شب باعث
آزار و اذیت همسایگان شوند؟ مگر همان مسجدی که با هزینه های سرسام آور
بنا شده برای همین امر ساخته نشده است؟ وقتی مسجد جامع شهر در دهه محرم
حدود 100 نفر را به خود می بیند ولی یک هیات مذهبی که متعلق به فلان حاجی
سرمایه دار است بیش از هزار نفر هیاتی دارد این از کجا آب می خورد؟ چرا
دغدغه مندان برای این امر چارهای نمی اندیشند؟
اگر برای خودنمایی،
ریاکاری و چشم و هم چشمی و البته برنامه های ضد اتحاد مسلمین نیست، پس
برای چیست؟ مسجد خالی از عزادار است چه لزومی دارد در همان کوچه های منتهی
به مسجد چندین هیات مذهبی مجوز فعالیت گرفته اند؟
آیا این مساجد نبوده
اند که تاکنون اسلام را حفظ نمودهاند؟ آیا این اتحاد مسلمین در حسینیه
ها و مساجد از ابتدای تاریخ اسلام تاکنون باعث نشده واقعه کربلا با همان
تاثیرگذاری حفظ و نشر داده شود؟
آیا عدهای نیامدهاند که به نام دین،
اسلام را به حاشیه بکشانند و با اقدامات برنامهریزی شده خود همچون مجوز
دادن به هیات ها و مواکب در سطح کوچه ها و خیابان ها مساجد را خالی از
مسجدی نمایند؟
2 - خانواده ها در جامعه امروزی که وقت را مانند طلا
میدانند، برای درگذشتگان خود به مانند سابق شأن و منزلت در خوری قائل
نیستند و در حالی که وقت خود و مردم را بهانه عدم برگزاری مراسم سوم و هفتم
و چهلم و سالگرد برای درگذشته خود میدانند اما در فضای مجازی ساعت ها وقت
خود و دیگران را به بطالت می گذرانند.
مرده پرستی نیز در جایگاه خود
مطرود است اما چرا وقتی شخصی به عنوان پدر خانواده سال ها برای فرزندان و
همسر خود تلاش نموده و زحمت کشیده است به سرعت به فراموشی سپرده میشود و
همه خاطرهها و یاد وی را در یک مراسم خاکسپاری خلاصه مینمایند!!
در
شرایطی که امروزه مردم بیشتر در مراسم سوگواری، یا شادی و یا شیون اعضای
فامیل و دوستان خود را میبینند و صلهرحم نیز مجازی شده است بویژه نقش
مساجد در گردهم آمدن مؤمنین برای همدردی با صاحبان عزا و تقویت حس نوع
دوستی از یک جایگاه بسیار ارزنده و رفیع برخوردار است و برگزاری مراسم ختم
در مسجد یکی از رسوم مثبت در طول تاریخ بوده که بایستی با بازنگری در رفتار
امروزی خود این سنت حسنه را زنده نگه داریم. هرچند معتقدیم که برگزاری
مراسم ختم در منزل برای درگذشته بایستی جای خود را به مسجد دهد و این یک
فریضه شمرده شود تا هم مشارکت اجتماعی در آن بالا رود و هم زحمات خانواده
متوفا کاهش یابد.
3 - برگزاری مراسم 'قرایه' که شامل روضه خوانی، قرآن
خوانی و عزاداری و سینهزنی درون محله ای میشود یکی دیگر از دلایل عدم
حضور مردم در مساجد است، هر چند که نفس کار ارزشمند است اما وقتی به کنه
موضوع میرسیم رگه هایی را از مسجد گریزی و دوری از اصلی ترین پایگاه
اجتماعی می بینیم.
برخی از خانواده ها برای برآورده شدن حاجات و یا
خیرات برای درگذشتگان خود اقدام به برگزاری مراسمات روضه ، عزاداری و قرائت
قرآن و ... می نمایند که هر چند امر پسندیدهای است اما بعنوان یکی از
دلایل خالی شدن مساجد میتواند مورد بررسی قرار گیرد، این مراسم صرفا توسط
خانم ها برگزار میشود و چشم و همچشمی و به رخ کشیدن شرایط مالی مناسب خود
به دیگر اهالی محل و فامیل بعد دیگر و بعنوان یک آسیب مطرح می باشد که اگر
اجرای آن به صورت ساده و در مسجد برگزار شود از یک اجر معنوی نیز برخوردار
است.
4 - یکی از شرایط گزینش و استخدام در برخی از ارگانهای دولتی و
نهادها شرط حضور در مسجد و نماز خواندن و ... است که بایستی اصلاح شود و
این مکان مقدس را با این حاشیه های ریاکارانه تخریب ننمود.
اینکه این
تصور به وجود آید که مثلا جوانی برای استخدام به مسجد میرود و اقدام به
اقامه نماز میکند، یکی از اصلی ترین دلایل بدبین شدن مردم به مساجد است که
آسیب فراوانی به چهره این مکان مذهبی مقدس وارد میکند.
اگر سیستم
گزینش ادارات و دستگاه های دولتی، ازدواج و... با مشکل روبرو نیست چرا
باید استخدام یک شخص منوط به تایید اهالی محل باشد و پرسیده شود آیا وی در
مسجد حضور داشته است یا نه؟ یک شخص جویای کار چرا باید با این رفتارها و
گزینش مشمئز کننده به استخدام در آید و یا از ورود به کار منع شود؟ آیا
نماز خواندن و حضور در مسجد اجبار است که ما از این طریق می خواهیم عدهای
را به زور به بهشت بفرستیم؟
در مساجد چرا باید عدهای خود را صاحب این
خانه الهی بدانند و به کسانی که نماز نمی خوانند یا اشتباه نماز می
خوانند به چشم یک نامسلمان نگاه کنند و پیشانی بسورانند و خود را مؤمن
ترین افراد زمان بدانند و فخر بفروشند؟
5- یکی دیگر از دلایلی که مساجد
خالی از مسجدی شده است سیاست های غیرمتمرکز دستگاههای فرهنگی و مذهبی
در کشور می باشد. متاسفانه مسجد صرفاً مکانی برای مراسم و مجالس ختم شمرده
میشود و زمانی که صدای قران از یک مسجد به گوش میرسد همه می گویند: شخصی
از دنیا رفته است ، در صورتی که این تصور باید جای خود را به فرهنگ سازی و
استفاده بهینه از مفاهیم قرآنی دهد.
چه تعداد از خانوادهها فرزندان و
کودکان خود را با آموزههای قرآنی تربیت نموده و مسجدی بار آورده اند؟ آیا
مهدهای قرآنی، مدارس پایه و ابتدایی برنامه مدونی برای پیگیری ظرفیتهای
کودکانی که وارد مهد قرآنی شدهاند را دارند و صرفا بحث درآمدزایی از آنها
مد نظر نیست؟ چرا کمتر قرآن آموزی است که توسط مربیان به جایگاه اصلی خود
رسیده است؟ مگر اینکه خود کودک و یا خانواده وی این ظرفیت وی را تشخیص دهند
و او را به یک قرآن فهم تبدیل کنند، براستی ما چند مفسر قرآن خیلی خوب در
کشور مثل حجت الاسلام قرائتی داریم؟
خانواده، مدارس ، دانشگاه و حوزه
نیز در این موضوع کم تقصیر نیستند و نقش آنها در اینکه امروز قرآن در منازل
صرفا نقش یک کتاب آسمانی دارد و حتی در برخی منازل قرآن کریم سال به سال
یک ورق نیز نخورده است، باید بررسی شود.
متولیان و برنامهریزان امر با
این اقدامات بدون ساختار و بدون نقطه به جایی نرسیدهاند و نظام آموزشی
همانطور که باید تکلم به زبان انگلیسی را در پایه برای دانشآموزان اجباری
نماید ، زبان عربی را به صورت رسمی آموزش دهند تا مفاهیم قرآنی را به خوبی
بیاموزند و حتیالامکان قرآن را در مساجد به دانشآموزان بیاموزند تا نقش
مساجد را به عنوان اصلی ترین پایگاه اجتماعی بپذیرند و حضور در آن را برای
خود یک وظیفه بدانند نه اجبار.
پرداختن به حواشی به جای اصل مثل چاپ
قرآن های زینتی، دست نویس و زیبا و ساخت مساجد پر زرق و برق در شرایطی که
عده ای حتی یک مکان مسقف برای زندگی ندارند نیز یکی دیگر از دلایل دوری
گزیدن و دین گریزی شده است.
نباید مساجد به عنوان خانه خدا را با گران
ترین تجهیرات ساختمانی ساخت تا گنبدها و منارهها از قد اسلام بلندتر
شوند، ولی مردم زمان حتی توان خریدن یک سجاده برای نماز را نداشته باشند.
براستی ما برای چادری نمودن دختران کشورمان چقدر توانسته ایم قیمت پارچه
چادر را پایین نگه داریم؟ برای ساخت مسجد چقدر هزینه کردهایم ولی برای
مسجدی نمودن مردم چقدر هزینه دادهایم؟
ما معتقدیم که بایستی تعاریف
شاخصهای معنویت در جامعه امروز اصلاح و تغییر یابند و مترها حذف شوند و
دینداران و مسجدیها بازگشتی به اصل خویش داشته باشد و خود مسجدی ها
آغازگر این کنش اجتماعی باشند. جامعهای که در آن دین و قانون توام وجود
داشته باشد بهتر از جامعه بیدین و بی قانون است. دین و قانون همواره در یک
مسیر هستند و تفسیرهایی که از اسلام از سوی ناآگاهان صورت می گیرد به
بدبین نمودن مردم نسبت به دین مبین اسلام و دین خاتم افزوده است .
وقتی
فلان شخص پیشانی سوخته ریاکار که داعیه دین داری دارد ولی از گردن نحیف
یتیمان بالا رفته و به حج رسیده و اکنون حاجی شده و گردنش سترگ تر از هر
سرمایهدار دیگری است، نباید به نام دین بر صدر مجالس نشانده شود، اسلام
دین کسانی است که همواره گردنشان از مو باریکتر است و قناعت میکنند و دارا
بودن خود را در معنویت و ایمان، دانش و آگاهی میدانند و این را به رخ
دیگران نمیکشند و فقر با عزت را به فرق با خفت ترجیح میدهند.
نه
میشود برای تشویق به مسجدی نمودن یک کارمند او را وادار به ریاکاری نمود
تا سه طبقه اداره را با آرنجهای عریان طی نماید و در چشم مدیر و ارباب
رجوع بنشیند تا اداره به وی امتیاز دهد و ستاد اقامه نماز به او هدیه دهد، و
نه بالاجبار می شود کسی را مسجدی کرد و به بهشت فرستاد. این تصور که هر
کس به مسجد رفت حتما خوب است نیز باید اصلاح شود و جامعه باید به صورت
واقعی مسجدی داشته باشد .باید حاشیهها را از مساجد دور نمود و مردم را
برای اتحاد و همدلی و صله رحم و ...به مسجد دعوت کرد.