منوچهر محمدی نوشت: پیروزی
دونالد ترامپ، مرد جنجالی و شگفتی ساز قرن!، در انتخابات ریاست جمهوری
امریکا نه تنها موجب حیرت و تعجب همه تحلیلگران سیاسی و ناظران جهانی گردید
بلکه موجب سردرگمی برای همه کارگزاران و دولتمردان کشورهای جهان و حتی
احزاب دموکرات و جمهوری خواه در امریکا گردیده و از این رئیس جمهور نوظهور
با عناوینی همچون دیوانه، غیر متعادل، غیرقابل پیش بینی، هرج و مرج طلب و
ساختارشکن یاد می کنند!!!
اینجانب که با دقت هرچه تمام تر مبارزات
انتخاباتی و همچنین مواضع اتخاذ شده دونالد ترامپ چه در دوران مبارزات
انتخاباتی و چه بعد از پیروزی او را پیگیری می کردم، به این جمع بندی
رسیدم که بر خلاف آنچه که گفته می شود ترامپ نه دیوانه است و نه غیر قابل
پیش بینی بلکه به خوبی می داند که چه می کند و به کجا می رود.
من
او را چیزی شبیه یک صاعقه آسمانی و عذاب الهی تشبیه کرده ام که با ساختار
شکنی دارد بر فرق صاحبان قدرت و ثروت در امریکا و نظام سلطه جهانی فرود می
آید و بخاطر مظالمی که طی چندین قرن بر ملل مظلوم جهان وارد آمده است تاوان
می دهد و در این راستا دارد ساختار نظام سلطه را در هم می شکند و همه
قواعد حاکم بر این ساختار را زیر پا گذارده و آنها را به چالش کشانده است.
1_
ترامپ از درون جامعه سرمایه داری و بدون هیچ پیشینه سیاسی وارد گود سیاست
گردیده و از آنجا که در تجارت و اقتصاد سرمایه داری موفق بوده است اینک که
به جهان سیاست وارد شده است از همان دریچه و بر اساس همان قاعده هزینه و
فایده مادی به آن نگاه می کند و وظیفه و رسالت خود می داند که به عنوان
رئیس جمهور ایالات متحده امریکا تنها در حفظ منافع مادی شهروندان امریکا که
تا کنون به نفع اقلیتی از صاحبان قدرت و ثروت و لابی های قدرتمند نادیده
گرفته شده بود تلاش کند.
2- او با استدلال به این امر که جنگ های
مستقیم و دخالت های نظامی امریکا در سراسر دنیا همچون جنگ های کره، ویتنام،
عراق و افغانستان ثمری جز اتلاف هزینه و جان امریکایی ها نداشته و خسارت
بار بوده اند، سیاست خود را بر مخالفت با جنگ سالاری و جنگ افروزی می داند.
3-
او در رابطه با متحدین اروپایی و تحمل هزینه های ناتو تجدید نظر نموده و
مدعی است که وجود ناتو و اتحادیه اروپا برای دولت امریکا جز هزینه، نفع
دیگری در بر ندارد و اگر اروپایی ها آن را مناسب مصالح خود می دانند باید
هزینه های مترتبه را خود بپردازند و نباید بر دوش امریکا باشد و در عین حال
مشکلات داخل اروپا همچون مسئله اوکراین را خود حل کنند و انتظار نداشته
باشند که امریکا در روابط خود با روسیه و با سایر قدرت ها به مدد آن ها
آمده و مسئولیت حل آن ها را از امریکا بخواهند.
4- ترامپ بر این
باور است که جمهوری خلق چین با تسخیر بازار بزرگ امریکا با کالاهای ارزان
قیمت خود موجب تعطیلی کارخانجات تولیدی داخل گردیده و کارگران امریکایی را
از کار بیکار کرده است و بنابراین چین باید بپذیرد که با پرداخت تعرفه های
جدید، رقابت پذیری با تولیدات داخل،صنایع تولیدی امریکا نجات می یابد.
5-
او اعتراف می کند کشوری که با داشتن 23 هزار میلیارد دلار بدهی در شرف
ورشکستگی و فروپاشی از درون است چگونه می خواهد و می تواند ادعای ابرقدرتی
نموده و هزینه های سنگین آن را بپردازد. پس بهتر است به درون خود بازگشته و
مشکلات خود را برطرف نماید.
6- نگاه ترامپ به سیاست از درون اقتصاد
و نفع و زیان مادی آن می باشد. سیاست بازی های حاکم بر جامعه امریکا را
نادیده گرفته و به چالش کشیده است و به همین جهت است که حتی جمهوری خواهان
حاکم بر کنگره امریکا نسبت به سیاست های ترامپ نظر خوشایندی ندارند.
7-
در مورد مقابله با تروریسم هم که در دوران مبارزات انتخاباتی به شدت به
خانم کلینتون حمله می کرد و او را مسئول شکل گیری داعش و امثالهم می دانست و
این سیاست را برای غرب به ویژه امریکا خسارت بار می دانست. سیاست متضادی
را نسبت به دولت قبل در پیش گرفته و در این جهت سیاست همکاری با روسیه، حتی
ایران و بشار اسد را پیشنهاد می کند تا بتوان نسبت به ریشه کن کردن
تروریسم که بلای جان غرب شده است موفق شد.
8- نسبت به رژیم
صهیونیستی همچنان مانند دولت های قبلی و با توجه به نفوذ لابی صهیونیسم در
امریکا اعلام حمایت نموده و می نماید در عین حال حاضر نیست برای دفاع از آن
رژیم هزینه چندانی بپردازد و یا سربازان امریکایی را به خطر بیندازد!
9-
در مورد برجام و مسائل ایران سیاست تشدید تحریم ها را ادامه خواهد داد
بدون آنکه برجام را پاره کند و در عین حال گزینه نظامی در راستای ضدیت با
جنگ سالاری در دستور کار او نخواهد بود.
10- به شیوخ عرب و حاشیه
جنوبی خلیج فارس به عنوان گاوهای شیردهی نگاه می کند که باید تا می توان آن
ها را دوشیده تا مشتریان خوبی برای امریکا باشند و آن ها را خریداران
پولداری می داند که می توانند در خریدهای تسلیحاتی سود قابل توجهی نصیب
امریکا بنمایند.
11- در عین اینکه در ذهن خود تصمیمات و برنامه ریزی
دراز مدت دارد ولی با مشت بسته عمل می کند و در عین حال قابل پیش بینی است
که در آینده به چه اقداماتی دست خواهد زد.
12- حقوق بشر در قاموس ترامپ جایگاهی ندارد و تمسک به آن بر خلاف دولت های گذشته جایگاهی ندارد.
13-ترامپ
علیه رسانه ها موجود در غرب که صاحبان قدرت و ثروت و نظام سلطه را
نمایندگی می کنند حمله همه جانبه ای وارد نموده است و خود تبدیل به رسانه
ای شده است که خودش را نمایندگی می کند!
14- به موضوع مهاجرین و
خارجی هایی که در امریکا هستند اعم از آنکه حضورشان قانونی و یا غیر قانونی
است به عنوان بیگانگانی نگاه می کند که مشاغل موجود در امریکا را اشغال
کرده و موجب بیکاری امریکایی هایی شده است که بعنوان شهروندان واقعی امریکا
شناخته می شوند.
15- در واقع ترامپ همان نقشی را در ایالات متحده
امریکا بر عهده گرفته است و مصر در اجرای آن می باشد که گورباچف در اتحاد
جماهیر شوروی بر عهده گرفته بود و موجب فروپاشی ساختار حاکم بر آن ابرقدرت
گردید و اگر ترامپ فرصت بیابد و او را از صحنه سیاست بهر طریق ممکن حذف
نکنند باید منتظر همان سرنوشت اتحاد جماهیر شوروی برای ایالات متحده امریکا
بود.
16- رئیس جمهور جدید امریکا برای دولت دوازدهم در جمهوری
اسلامی هم می تواند فرصت باشد و هم تهدید باشد. در صورتی که آن دولت سیاست
درون زا را در پیش گرفته و با تکیه بر توان عظیم داخل تحریم ها را ناکارآمد
نماید یقیناً فرصت است و موجب اقتدار هر چه بیشتر جمهوری اسلامی خواهد شد و
بموازات فروپاشی امریکا به عنوان قدرت برتر جهانی ظهور خواهد کرد.