دلنوشتهای در سوگ شهادت امام کاظم(علیهالسلام) ؛
ثامنالحجج، به سوگواران پدر خوشآمد میگوید ...
زندان هم نمی تواند /
در های آسمان را ببندد /
که به روی آزاده /
حتی در های زندان هارون هم باز میشود ...
سیه جامه به حرم می روم برای تسلا
شاهد
لباس سیاهم را بیاورید
می خواهم به حرم بروم
می خواهم جان سبک کنم
در باران اشکی که
از آسمان چشم ها فرو می بارد
در عزای مردی که
همه تاریخ را عمودی پیمود
و عمود بر آسمان
راز شهادت خواند
و زمین را به گواهی گرفت
که زندان هم نمی تواند
در های آسمان را ببندد
که به روی آزاده
حتی در های زندان هارون هم باز می شود
لباس سیاهم را بیاورید
می خواهم به حرم بروم
و در سوگ امامی بنشینم که
به کظم غیظ ایستاده است
تا همه ما را به مقام کاظم برساند
تا جهان پر شود
از گل های مهربانی
و بهار شود جغرافیا
در چهار فصل زمین
لباس سیاهم را بیاورید
می خواهم به حرم بروم
و صحن به صحن را
رواق به رواق را
مویه کنان بگردم
و سر سلامتی بگویم به اربابی که
کنار در
به سوگواران پدر خوشآمد می گوید
مردی که
در چشمان بارانی خود
قسط خشک سالیهای زمین را
یکجا میپردازد
و در نگاه مهربان
اما بارانیاش
هزاران آهو
به امن و امان
سیراب می شوند
و آدم ها به قرار میرسند
لباس سیاهم را بیاورید
می خواهم به حرم بروم
و تسلیت بگویم
به امام رضا(ع)
که ترجمان مدام سلام خداوندی است....
غلامرضا بنیاسدی / تابناک خراسان رضوی