تعاریف متعددی در زمینهی بیابان ارائه شده که ممکن است این تعریف ملموستر باشد، «بیابان به مناطقی اطلاق میشود که دارای نزولات جوی کم، تبخیر بیشتر از بارش، پوشش گیاهی اندک، فرسایش شدید (آبی و بادی) و شوری و قلیائیت خاک باشند.» یکی از پدیدههایی که حیات بشر را در آیندهای نه چندان دور بر روی این کرهی خاکی به خطر خواهد انداخت، پدیدهی بیابانزایی است. این پدیده بهعنوان سومین چالش جهانی در آینده، پس از بحران آب و تغییر اقلیم مطرح است و از آن بهعنوان زلزلهی خاموش نیز یاد میشود؛ چراکه علیرغم اثرات سوء زیست محیطی، به ساختارهای اقتصادی و اجتماعی نیز خسارت وارد میکند.
با توجه به اهمیت موضوع در چند دههی اخیر جوامع جهانی توجه ویژهای به این مبحث معطوف کردهاند. برهمین اساس روز 17 ژوئن برابر با 27خرد بهعنوان روز جهانی بیابانزدایی تعیین شده است. این روز در حقیقت یادآوری و هشداری است در زمینهی پیامدهای ناشی از بیابانزایی و حساسیت و جدیت در خصوص اجرای برنامههای بیابانزدایی. لازم به ذکر است؛ شعار روز جهانی بیابانزدایی در سال 2015 «امنیت غذایی در گرو خاک سالم» است.
کشور جمهوری اسلامی ایران با سطحی بالغ بر 164 میلیون هکتار، ضمن برخورداری از تنوع جغرافیایی و اقلیمی، برروی کمربند خشک و نیمهخشک جغرافیایی جهان واقع شده و تحت تاثیر شرایط خاص جوی و اقلیمی آن بوده؛ بهطوری که حدود 43 میلیون هکتار از سطح کشور را اراضی بیابانی با اقلیم خشک و فراخشک بالاخص در بخشهایی از فلات مرکزی، مناطق شرق و جنوب در بر میگیرد.
در کشور ما با توجه به وجود مراکز جمعیتی، اقتصادی و استراتژیک در بخش وسیعی از مناطق بیابانی، در طول چهار دههی گذشته فعالیتها و اقدامات گستردهای در زمینهی بیابانزدایی بهویژه کنترل فرسایش بادی و حرکت ماسههای روان بهعنوان یکی از مهمترین مصادیق بیابانزایی انجام گرفته است؛ لیکن علیرغم همهی اقدامات انجام شده، به علت تشدید اثر عوامل انسانی موثر در بیابانزایی و گستردگی این عرصهها، هنوز سطح وسیعی از مساحت کشور تحت تأثیر این پدیده قرار دارد.
بررسیهای انجام شده نشان میدهد از مساحت 18.2 میلیون هکتار وسعت استان، حدود 6.3 میلیون هکتار آن را بیابان شامل میشود که بیش از سه میلیون هکتار آنرا ماسهزار های فعال و نیمهفعال تشکیل میدهند.
بر اساس مطالعات انجام شده توسط ادارهکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان کرمان در سال 1389 (تحت عنوان بازنگری کانونهای بحرانی فرسایش بادی استان کرمان)، سطحی معادل پنج میلیون و 580 هزار و 646 هکتار از اراضی بیابانی استان تحت تاثیر فرسایش بادی قرار دارند و این در حالی است که اکثر قریب به اتفاق منابع زیستی شامل شهرها، روستاها، اراضی کشاورزی، تاسیسات صنعتی و سایر زیرساختهای موجود در استان کرمان در این مناطق تحت تاثیر قرار گرفتهاند. در این مطالعات، کانونهای بحرانی فرسایش بادی یعنی مناطقی که در آنها بر اثر بروز فرآیند فرسایش بادی به اماکن، تاسیسات زیربنایی و اقتصادی خسارت وارد میشود نیز شناسایی و اولویتبندی شدند. براین اساس تعداد 29 کانون بحران فرسایش بادی با مساحت 643 هزار و 933 هکتار در استان کرمان شناسایی شده که بسیاری از تاسیسات اقتصادی و صنعتی و اماکن مسکونی در مرکز این کانونهای بحرانی واقع شدهاند. بر اساس برآورد تقریبی، میزان خسارت وارده به این مناطق سالانه معادل 541 هزار میلیارد ریال است.
وقوع پیدرپی خشکسالیهای اخیر و افزایش شدت فرسایش بادی بهدلیل فقدان پوشش گیاهی در مناطق تحت تاثیر فرسایش بادی باعث ایجاد بحران شدید برای تعدادی از روستاها، قنوات و اراضی کشاورزی در نقاطی چون دشت نرماشیر، تکاب شهداد، نگار بردسیر، نوق رفسنجان و... شده بهطوری که روند نگرانکنندهای از مهاجرت به شهر و تبدیل نیروی مولد به مصرفکننده و بروز مشکلات پیچدهی اقتصادی و اجتماعی تنها گوشهای از معضلات پدیدهی بیابانزایی در سطح استان است. لازم بذکر است؛ وجود خاک حاصلخیز و منابع غنی سفرهی آب زیرزمینی در مناطق بیابانی استان، قابلیتهای خاص و منحصر به فردی در جهت توسعهی کشاورزی و ایجاد اشتغال مولد این مناطق داشته، ولی متاسفانه وقوع طوفانهای ماسهای و عوارض فرآیند فرسایش بادی بهعنوان اساسیترین محدودیت رشد و توسعهی منابع زیست انسانی در این مناطق محسوب میشود؛بنابراین، با توجه به اولویت پدیدهی بیابانزایی و مشکلات ناشی از فرسایش بادی در این مناطق، محور اصلی برنامههای اجرایی ادارهکل منابع طبیعی شمال استان کرمان در راستای مقابله با آنها و در نتیجه رفع مشکلات فوقالذکر قرار گرفته است.
اقدامات بیابانزدایی، اثرات بسیار ارزشمندی در جهت مناسب شدن شرایط زیست محیطی و بهبود ساختار اجتماعی و اقتصادی مناطق مورد عمل داشته است. بهعنوان مثال تپههای شنی و شنزارهای فعال اطراف کرمان در گذشتهی نهچندان دور روستاها، راهها و مراکز اقتصادی- کشاورزی شهر را مورد هجوم قرار میداد و حتی ساکنان داخل شهر با مشکل هجوم ماسه به منازل مسکونی و محل زندگی خود مواجه بودهاند که عملیات بیابانزدایی از سال 1345 باکشت گونههای کویری مانند تاغ به منظور کنترل و تثبیت شنزارها تاکنون، باعث ایمن شدن محیط اطراف شهر و جلوگیری از اثرات مخرب بیابانزایی در این منطقه شده است.
به همین ترتیب در بخش قابل ملاحظهای از دشتهای استان بر اثر پیشروی تپههای شنی، اهالی روستاها محل سکونت و کشت و زرع خود را تغییرداده و بعضاً تمام هستونیست خود را رها کرده و ناگزیر به مهاجرت شدهاند. با توجه به اهمیت موضوع و بهدلیل قابلیت و ظرفیتهای بسیار بالا جهت توسعهی فعالیتهای انسانی در این مناطق و به منظور جلوگیری از مهاجرت بیرویه و ایمنسازی محیط زیست و توسعهی کشاورزی و صنعتی، فعالیتهای بیابانزدایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با روند شتابندهای ادامه یافته، عمدهی این اقدامات در قالب شش پروژهی اجرایی شامل نهالکاری، بذرکاری، کنترل هرزآب، احداث بادشکن بیولوژیک، تلهی رسوبگیر و مالچپاشی اجرا شده است. همچنین تهیهی طرحهای بیابانزدایی در سطح 871 هزار هکتار و تهیهی طرحهای مدیریت جنگلهای دستکاشت در سطح 49 هزا و 85 هکتار از سایر اقدامات انجام شده در این زمینه بوده است.
لازم به ذکر است؛ از سال 1390 در راستای همکاریهای بینالمللی در خصوص بیابانزدایی، دو طرح بزرگ با عنوان RFLDL و ترسیب کربن به ترتیب در شهرستانهای ریگان وشهداد با مشارکت FAO و UNDP مجموعاً در سطحی معادل 438 هزار هکتار در حال اجراست. با توجه به ارتباط مسائل زیست محیطی مانند بیابانزایی با فاکتورهای اجتماعی و اقتصادی، رویکرد اجرایی این دو پروژه با برنامههای قبلی متفاوت است. به کارگیری شیوههای نو برای توانمندسازی جامعهی محلی، بسیج مردم و منابع محلی و همچنین ارایهی بهینهی خدمات، سرویسها و امکانات بهویژه در زمینهی کشاورزی سالم و پاک، مرمت و احیای کانالهای آبرسانی و قنوات بهعنوان زیرساختارهای سبز، ایجاد مشاغل سبز (درمقابل مشاغل آلاینده)، به کارگیری انرژیهای نو و پاک و در نهایت بیابانزدایی با هدف توسعهی پایدار اقتصادی- اجتماعی و مدیریت مشارکتی منابع طبیعی از اهم فعالیتهای این دو پروژه است. بدیهی است در صورت کسب دستآوردهای مطلوب، در آینده میتوان نتایج کار را به مناطق دیگر در استان و کشور یا حتی کشورهای دیگر تعمیم داد.
پدیدهی گرد و غبار، یکی دیگر از پیامدهای بیابانزایی است که طی چند سال اخیر کشور ایران با آن مواجه شده است؛ بهطوری که 14 استان کشور تحت تاثیر این پدیده قرار گرفتهاند. اگرچه بخش عمدهای از گرد وغبار، حاصل وجود ناهنجاریهای اقلیمی در برخی از کشورهای منطقه است، اما بروز فرآیند بیابانزایی در بسیاری از دشتها و مناطق حساس به فرسایش بادی در سطح کشور، این پدیده را تشدید میکند؛ بنابراین، برای پیشگیری و کنترل پیامدهای نامطلوب بیابانزایی که دامنهی آن نسلهای آینده را هم مبتلا خواهد کرد، نیاز به عزمی ملی با مشارکت، همکاری و همراهی همهی اقشار جامعه است.