به گزارش تابناک قم، «سلام، ساعت 15.30 دیدار لاریجانی منزل پدری» از متن پیام آفیش دبیر خبر معلوم بود که این دیدار با دیگر دیدارهای رئیس مجلس فرق میکند؛ ساعت 15.30 دقیقه!؟، دیدارهای رئیس مجلس در قم طبق روال باید ساعت 8 صبح شروع شود نه دقیقا همزمان با ساعت خواب ظهر، به ویژه وقتی که قرار است با جمعی از مدیران صنعتی و اقتصادی قم دیدار کند.
محل دیدارهای رسمی همیشه دفتر نماینده مردم قم! در مجلس شوراس اسلامی واقع در خیابان مصلی است نه در منزل پدری، آفیش خبرنگار برای دیدارهای رئیس مجلس در قم چند ساعت قبل از برنامه؟ خبرنگار قمی کمتر به یاد دارد که برای دیدارهای رئیس مجلس صبح همان روز، پیامکی آفیش شود.
خوشحال بودم چراکه برای این دیدار قرار نبود از یک روز قبل تجهیزات کارم را برای چک و خنثی به دست تیم حفاظت برسانم و یک 24 ساعت دیگری را بدون سیستم منتظر بمانم تا دیدار رئیس مجلس انجام شود.
«مطمئنی راه میدن؟» انگار دبیر خبر هم این سئوال را پیش از من از فرد هماهنگ کننده دیدار پرسیده بود چراکه بدون معطلی پیام داد «با خودشون هماهنگ شده»؛ اگر در قم کار خبرنگاری کنید و تجربه آفیش رئیس مجلس را داشته باشید نیاز نیست فردی زرنگی باشید تا متوجه شوید این دیدار با دیگر دیدارها فرق میکند.
وارد کوچه بیت مرحوم منتظری که شدم از دور موکتهای قهوهای که همانند فرش قرمز جلوی درب پدری علی لاریجانی روی زمین پهن شده بود چشمک میزد، این دفعه بر خلاف دیگر دفعات خبری از چندین ماشین نیروهای انتظامی یا آمبولانس و ... نبود.
کنار موکتها در داخل کوچه جا کفشی تعبیه شده بود تا مهمانان کفشهای خود را داخل آن قرار دهند؛ جالبتر اینکه این دفعه هیچ خبری از ماشین ایکسری نبود و ایکسری بدنی هم که در ورودی خانه قرار داشت خاموش بود.
«خبرنگارم» گفتن این واژه اینقدر به بنده احترام و عزت داد که برخلاف دفعات قبل بارها و بارها میخواستم فریاد بزنم و افتخار کنم به خبرنگار بودنم، طی این 10 سالی که در عرصه خبر کار کردم تا بهحال برای پوشش دادن خبر دیدار رسمی رئیس مجلس اینچنین با یک خبرنگار با احترام و عزت برخورد نشده بود.
وقتی که یکی از مدیران کل از درب منزل پدری علی لاریجانی وارد شد نتوانست موبایل خودش به داخل ببرد اما من نه فقط موبایل، بلکه لبتاب و شاید باورتان نشود که کیف و تجهیزات داخل کیف را هم به همراه به اتاق دیدار رئیس مجلس بردم.
همان لبخند ملیح و آرام همیشگی روی لبهای نماینده مردم قم! در مجلس بود اما اینبار دیگر اعضا و جوارح این نماینده با لبخند او همراهی نمیکرد، انگشت شصت یک دست روی شصت دیگر بالا و پایین میشد، و چهار انشگست باقیمانده همدیگر را سفت بغل کرده بودند.
ساق پاها روی یکدیگر بودند اما انگشستهای دو پا به خصوص انگشستهای شصت پا درحال تکان خوردنهای بیمورد بودند.
هنوز جلسه شروع نشده رئیس مجلس را صدا زدند که تلفن فوری و مهمی پیش آمده و برای دقایقی باید جلسه را ترک کند، وقتی که داشت از جلوی بنده رد شد دیگر آن لبخند روی لبانش نبود و وقتی برگشت به میز دیدار، حرکت دست و پاهاش بیش از قبل شد.
رؤسای سازمان صنعت، معدن و تجارت، اتاق اصناف و تعزیرات حکومتی هر کدام گزارشی از وضعیت عملکردهای خود ارائه دادند که اثبات کنند قیمت گوشت، مرغ و کالاهای مختلف بعد از افزایش قیمت افزایشی نداشته است، هر چند مثل همیشه درخواستهایی نیز داشتند که گفتند و باز هم در جواب شنیدند «مکتوب کنید و بفرستید در مجلس پیگیری میکنیم تا مشکل حل شود.»
قبل از اینکه علی لاریجانی جمله آخر خود را بگوید و دیدار را به پایان برساند، یکی از دامداران که فرصتی برای صحبت در دیدار رسمی نیافته بود، پابرهنه پرید وسط حرف آقای رئیس مجلس، مشکل را مطرح کرد و در نهایت گفت «اگر شما یک «یا علی» این طرح را در مجلس به تصویب برسانید همه مشکلات کشور رفع میشود» و از لاریجانی جواب شنید که «اگر مشکلات کشور اینجوری حل شدنی بود که خیلی خوب میشد».
هر چند اعضای حاضر در دیدار به دنبال این بودند که برخی از نکات و خواستههای خود را در حاشیه و پشت پرده دیدار مطرح کنند اما همراهان لاریجانی به سرعت اطراف این نماینده را خالی و دوربین صدا و سیما را به جلو هدایت کردند.
خیلی جالب، برای اولین بار بود که از خبرنگارانی که انتهای اتاق دیدار نشسته بودند دعوت کردند که در کنار رئیس مجلس حضور یابند تا با او مصاحبه کنند، این دفعه نه فقط یقههای لباسمان چروک برنداشت و گشاد نشد بلکه به راحتی توانستیم تجهیزات ضبط صدا را نزدیک رئیس مجلس قرار دهیم تا پیام این شخصیت را به مخاطبان خبر او منتقل کنیم.
سناریوی تکراری پاسخ از پیش تعیین شده مسئول به سئوال سفارشی خبرنگار، اینبار در منزل پدری علی لاریجانی تکرار شد، «ثبتنام در انتخابات مجلس از فردا آغاز میشود، برنامهای برای ثبتنام بهعنوان نماینده قم در این دوره از انتخابات دارید؟».
این روزها موضوع کاندیداتوری علی لاریجانی بحث داغ هر مجلسی است و هر فرد سیاسی و نظریهپردازی سخن متفاوتی را در این مورد بیان میکند اما امروز لاریجانی تصمیم دارد قبل از اینکه آتش شایعات و نظریهپردازیها دامن او را بگیرد با مصاحبهای از قبل هماهنگ شده تصمیم خود را اعلام کند.
«سه دوره چهار ساله وکیل مردم قم بودم و برای من افتخاری بود که بتوانم به این مردم خدمت کنم چرا که مردم قم بر گردن ملت ایران حق دارند و در مکتب تشیع و انقلاب اسلامی پیشرو هستند اما در این دوره از انتخابات مجلس شورای اسلامی برنامه ای برای حضور ندارم.»
داستان آقای رئیس مجلس همینجا به پایان رسید و خوشحالتر از هر جبهه یا شخص سیاسی، برخی از خبرنگاران قمی هستند که در میان دیدارهای تاب و تبدار علی لاریجانی ضربانشان بالا و پایین میشود اما صدایشان به هیچ جایی نمیرسد.
خبرنگار: یاسر ولیا بیدگلی