تابناک / اسماعیل سرائی: اعتراضاتی که در طول پاییز سال جاری سراسر خاورمیانه از لبنان و عراق تا ایران را فراگرفته چند دلیل بنیادین مشترک دارند: بهای نفت رو به افول است؛ نرخ بیکاری بالا است؛ شهروندان به اندازهی کافی طعم فساد و عدم شفافیت را چشیدهاند.
معترضان در بیروت، بغداد، تهران و الجزیره میتوانند معضلاتی را به این فهرست اضافه کنند که مختص ملتهای آنها است. در عراق، شهروندان به قدرت روزافزون ایران معترضاند؛ در الجزیره، شهروندان از این شکایت دارند که هیئت حاکمهی سالمند نتوانسته به وعدههای اصلاحی خود جامهی عمل بپوشاند.
با این همه، پدیدهی جامعهشناختی عمیقتری وجود دارد که ریشهی تمام این ناآرامیها است: رشد فردگرایی در خاورمیانه سرعت گرفته است، امری که منجر به زیر و زبر شدن جوامعی میشود که تا پیش از این متکی به افرادی بودند که حد خود را میشناختند و به اولیای امور احترام میگذاشتند. اعراب برای مدتها متکی به شبکههای سلسله مراتبی اعتمادی بودند که شامل خانواده، روستا، و قبیله میشد ــ شبکههایی که در نهایت به رهبری ملی ختم میشد. با این حال، جوانان به شکل روزافزونی با نارضایتی ابراز میکنند که این شبکهها برای آنها کارایی ندارند و افزایش شهرنشینی و گسترش فناوری باعث میشود آنان به آسانی بتوانند از این شبکهها خارج شوند. در برخی موارد، دوستیها و پیوندهایی که افراد به جای قبیله و خانواده اختیار میکنند، خود منشأ استحکام و قدرت است. اما در منطقهای با چنین سنت طولانیِ نظام سلسله مراتبی و تعهدات متقابل، مشخص است که افزایش فردگرایی تا چه اندازه میتواند اسباب بیثباتی باشد.
رشد روزافزون فامیل گرایی و پدیده ” آقازاده گی” و ” ژن خوب”! در ایران خود مسئله مشابهی است که مشکلات زیادی را رقم زده است. اینکه اطرافیان مسئولین و معاونان چنین ترک تازانه انواع پست ها را بدست آورده و پشت پرده لابی گری های خطرناکی هستند که در میان مدیران در طول سه دهه قبل کم سابقه بوده است. فقط در یک مورد اطرافیان یک مسئول مسائل بسیاری را در گیلان رقم زده اند. این در حالی است که تنها در برخی حرفه های مهم مانند پرستاری، ماهیانه تعداد زیادی پرستار که افراد تحصیل کرده جوان هستند از کشور خارج می شوند. زیرا سیاست های غلط مدیریتی همین بزرگان و زد و بند های فامیلی مانع تحقق رشد و البته برطرف شدن نیازهای آنان می شود که تنها یکی از آنها حق داشتن امنیت شغلی و درآمد مناسب است.
۴۶ درصد از واجدین شرایط کنکور امسال از انتخاب رشته نهایی صرف نظر کردهاند. این را سازمان سنجش میگوید. کافی است این خبر را در کنار دیگر آماری بگذارید که از صندلیهای خالی مانده دانشگاهها در چند سال اخیر خبر می دهند و به آن بیفزایید آمار دانش آموختگانی را که پس از چندین سال تحصیل و رویاپردازی! حالا مدرک به دست پشت درهای بازار کار ماندهاند. جای شگفتی نبود که نتایج کنکور نشان داد پس از چند سال مازاد ظرفیت پذیرش در رشتههای ریاضی – فنی و مهندسی، حالا نوبت به علوم انسانی رسیده است که دیگر مشتری ندارد. پدیدهای که تحلیلگران آن را ناشی از بازدهی اقتصادی پایین تحصیل در رشتههای زیرمجموعه این گروهها و البته تغییرات جمعیتی دانستند.
داوطلبان تحصیل در رشته های تجربی اما، هنوز هم چشمگیرند شاید به این دلیل که مشتاقان عبور از دروازههای رویایی دانشکدههای پزشکی و دندانپزشکی، به مطبهای پردرآمدشان پس از فارغالتحصیلی امید دارند. پزشکی هنوز هم فریبنده است زیرا به نظر پولساز میآید. این اما، تنها یک روی داستان است. روی دیگر ماجرا آماری است که نشان میدهد سهم فارغالتحصیلان دانشگاهی از بیکاری در کشور ۴۰/۵ درصد است! سال گذشته معاون آموزشی وزارت علوم ضمن اظهار نگرانی از نرخ بیکاری در میان دانش آموختگان دانشگاهی یادآور شد سالانه ۱۵ هزار فارغالتحصیل دکترا وارد جامعه میشوند در حالی که شرایط مناسبی برای به کارگیری و اشتغال آنها وجود ندارد.
بعید است به اطلاعات دیگری نیاز داشته باشیم. کشوری که تعداد دانشگاههایش پنج برابر کشورهای پیشرفته دنیاست و صندلیهای دانشگاهیاش خالی مانده، حجم عظیم دانشآموختگان آن بیکار هستند این شامل گیلان ما می شود. اینکه طبق گفته استاندار، ما رتبه ششم سرمایه گذاری را در کشور دارا هستیم می تواند یک فریب آماری باشد وقتی تنها محل های اشتغال جوانان بیمارستان ها و رستوران ها هستند و معدود کارخانجات و تولیدی های محلی هم در حال ورشکستگی و یا تعدیل نیرو می باشند. وقتی یک نماینده برای صاحب یک رستوران بین راهی حکم مشاور می زند و او را در جرگه مشاورانی می آورد که باید درباره شهرستان رشت و حومه به او مشورت بدهند، وقتی نمایندگان ما آسفالت کردن معابر و خیابان ها را جزو وظایف خود می دانند ولی درباره رشد روزافزون بیکاری در استان و مهاجرت نیروی کار جوان به استان های همجوار بی تفاوت هستند، دیگر می خواهیم منتظر کدام فرصت اقتصادی درست در استان باشیم. وقتی نماینده فلان شهرستان شرقی ما می رود بازدید کارگاه تولید زغال سنگ صنعتی! نماینده چند دوره فلان شهرستان غربی ساحلی ما هم می رود بازدید پروژه مبلمان شهری و زیباسازی موج شکن، خب! اینها مشخص می کند که اقایان تا چه حد در انجام وظایف خود موفق بوده اند که باید به کارگاه های کوچک و دستاورد شهرداری ها و راهسازی سرکشی کنند. راه برون رفت از وضعیت فعلی پیگیری جدی مسئله اشتغال جوانان می باشد.